يعت علي بن الحسين(ع) (امام چهارم شيعيان) با يزيد ابن معاويه و عدم مخالفت ايشان در تمامي عمرش با يزيد

ساخت وبلاگ
در اين رابطه بايد گفت همانگونه که پدر بزرگوارش امام حسين عليه السلام با يزيد ملعون بيعت نکرد و به همين خاطر جان خود و اهل بيت و بهترين يارانش را فدا کرد امام سجاد (ع) و ديگر اهل بيت هم به هيچ وجه با يزيد ملعون چه در زماني که در شام و در اسارت بودند و چه زماني که به مدينه باز گشتند بيعت نکردند و يزيد هم در اثر فشارهاي افکار عمومي امام و همراهانش را با احترام آزاد کرد.
مورخان مي نويسند: پس از شهادت امام حسين (ع ) و اعتراض ها و رسـوايى که به دنبال آن پيش آمد، يزيد مايل نبود دستش دوباره به خون فرزند رسول خدا (ص ) آغشته شود لذا از هر گونه فشار و تحديدي بر ضد امام سجاد بر حذر بود.
همچنين تلاش های روشنگرانه امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها در شام موجب شد که یزید نتواند بیش از چند روز خاندان پیامبر (ص) را در مرکز خلافت خود نگهدارد از این رو، پس از سخنرانی امام سجاد (ع) در حضور انبوه مردم، تغییر موضع داد و علاوه بر آنکه رفتار خود را نسبت به اسرا عوض کرد، گناه فاجعه ی کربلا را بر عهده «عبیدالله بن زیاد» انداخت و گفت: خدا لعنت کند ابن مرجانه را که (با ارتکاب چنین جنایتی) مرا نزد مسلمانان مبغوض گردانید و تخم دشمنی مرا در دل آنان کاشت. (تحقیق درباره ی اول اربعین، ص 43)
يزيد تا آنجا عقب نشيني کرد که حتي امام سجاد (ع) را بین ماندن و بازگشت به مدینه آزاد گذارد که امام (ع) بازگشت به مدینه را برگزید.
یزید «نعمان بن بشیر» را مأمور کرد تا همراه تعدادی دیگر خاندان پیامبر (ص) را با احترام به مدینه ببرد و به وی سفارش کرد: با آنان به نیکی رفتار کنید و با دیده ی احترام بنگرید. حرکت و توقف را بر عهده ی خود آنان بگذارید و به هنگام نزول از آنان فاصله بگیرید. (بحارالانوار، ج 45، ص166) روشن است که با وجود چنين عقب نشيني اي از جانب يزيد ديگر جايي براي تحت فشار قرار دادن امام براي بيعت باقي نمي ماند و امام نيز به هيچ وجه به اين امر اقدام ننمود.
پس از واقعه کربلا و برگشت به مدينه هم سيره امام به همين منوال بود، مسعودى مى نويسد : در واقعه حره، مسلم بن عقبه از مردم مدينه بيعت گرفت و هر که نپذيرفت او را کشت مگر، على بن الحسين (ع) را.
اين نشان مي دهد که حتي بعد از حضور امام در مدينه باز هم يزيد از هرگونه بيعت گرفتن از امام بر حذر بوده است. و امام هم به اين امر اقدامي ننموده است.
البته تنها در يکى از نقل هاى طبرى و در تاريخ يعقوبى به آمـادگـى امـام چـهارم (ع) براى بيعت با يزيد اشاره شده است. تاريخ يعقوبى مى نويسد: على بن الـحـسـين (ع) به مسلم گفت: يزيد مى خواهد با چه شرطى با وى بيعت کنم؟ مسلم پاسخ داد: بـيعت پسر عمو و برادر. حضرت فرمود: اگر بخواهى به شرط اينکه برده او باشم، بيعت کنم اين کـار را خـواهـم کـرد. مسلم گفت: چنين تکليفى به تو نخواهم کرد. چون مردم ديدند على بن الـحـسين (ع) چنين گفت، با خود گفتند : حال که فرزند رسول خدا (ص ) چنين مى گويد، ما چـرا بـه ايـن شـرط بـا وى بـيعت نکنيم. (ترجمه تاريخ يعقوبي, ج 2، ص 190)
البته مجعول و سـاخـتگى بودن اين داستان واضح است چرا که اولا در نقل سندي که وجود دارد اشکالات فراواني وجود دارد و ثانيا اينگونه رفتار امام اصلا با روحيات و اخلاق حضرت کاملا در تناقض است چرا که چطور مي توان تصور کرد که امام در حالي که در مدينه و در مدت اسارت در زير سخت ترين فشارهاي روحي و رواني قرار داشت با يزيد از سر سازش بر نيامد و با او بيعت نکرد حال بيايد و در مدينه و در حالي که شخص يزيد براي وي امان نامه داده است با يزيد بيعت کند. پس به يقين با شناختى که از شخصيت توحيدى آن حضرت داريم و ايستادگى جانانه اى که پس از حادثه کربلا در شام و در محضر يزيد از خود نشان دادند، قطعا بايد چنين نقلى ساخته و پرداخته افراد مغرضي باشد که براي همداستان کردن امام با خواسته هاي خود دست به چنين مجعولاتي زده اند.

منبع: پرسمان دانشجوی-وهابیت

وبلاگ مذهبی...
ما را در سایت وبلاگ مذهبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : salehata بازدید : 175 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 14:33